دانستنیها

دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود
دانستنیها

دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود

تفاوت طلاق توافقی با طلاق خلع و مبارات

چنانچه زوجین هر دو در مورد طلاق توافق داشته و در مورد نحوه جدایی و پرداخت حقوق زن و فرزندان به تفاهم برسند، طلاق توافقی است. این طلاق برای سرعت بخشیدن به کار کسانی است که با توافق مصّر به طلاق هستند. طلاق خلع و مبارات نیز دو صورت طلاق توافقی است البته اجرای این طلاق نیز همچون دیگر طلاق‌هایی که به درخواست زن و مرد است، منوط به انجام تشریفات در مراجع قضایی و صدور گواهی عدم امکان سازش است. طلاق خلع و مبارات از نوع طلاق بائن است که امکان رجوع در آن وجود ندارد. بر اساس ماده 1146 قانون مدنی، طلاق خلع آن است که زن به واسطه کراهتی که از شوهر دارد، در مقابل مالی که به او می‌دهد، طلاق می‌گیرد، اعم از اینکه مال مزبور عین مهر، معادل آن، یا بیشتر یا کمتر از مهریه باشد. همچنین بر اساس ماده 1147 قانون مدنی، طلاق مبارات آن است که کراهت از سوی طرفین باشد اما در این صورت عوض باید زاید بر میزان مهر نباشد. در واقع در این طلاق زن هر دو طرف از هم کراهت و تمایل به طلاق دارند اما میزان بخششی که زن به مرد می‌دهد، بیش از مهریه نیست.
از لحاظ ماهیت در طلاق خلع و مبارات مادامی که زن رجوع به عرض نکرده باشد، طلاق بائن است یعنی اگر زن پس از طلاق خواهان مبلغی نباشد که برای گرفتن اجازه طلاق به مرد داده است، طلاق بائن و رجوع ممکن نیست. زن در این نوع طلاق حق گرفتن نفقه ندارد و از شوهرش ارث نمی‌برد اما اگر زن خواهان مهریه‌اش باشد و بخواهد مالش را پس بگیرد، ماهیت طلاق تغییر و تبدیل به طلاق رجعی می‌شود بنابراین امکان رجوع مرد ایجاد شده و زن حق ارث و نفقه را دارد.



رویه دادگاه خانواده در مورد طلاق توافقی

در طلاق توافقی زوجین هر دو متقاضی طلاق بوده و در تمامی امور با یکدیگر توافق کرده‌اند که باید با مراجعه شخصی به دادگاه خانواده یا توسط وکیل خانواده خود، اعلام توافق خود را در اموری همچون وصول یا بذل مهریه، نفقه ایام عده، حضانت فرزند بعد از طلاق، ملاقات فرزند، شیوه استرداد جهیزیه و سایر حقوق دوران زوجیت را کتبا نوشته و به دادگاه جهت ضبط در پرونده تقدیم کنند.
برای اجرا شدن طلاق زن ، اخذ گواهی عدم امکان سازش الزامی است، ضمن اینکه دادگاه پس از بررسی موضوع، مساله را به داوری ارجاع می‌دهد و پس از کسب نظر داوران مبادرت به صدور حکم می‌کند.
دادگاه به زوجین اعلام می‌کند که داورانی از بین بستگان یا آشنایان مورد اعتماد خویش تعیین و به دادگاه معرفی کنند. چنانچه زوجین نخواهند یا نتوانند داوری معرفی کنند، دادگاه راسا مبادرت به انتخاب داور می‌کند. داوران منتخب یا منصوب از ناحیه دادگاه باید مسلمان، متاهل، معتمد، دارای حسن شهرت و حداقل دارای 40 سال تمام بوده و تا حدودی با وضعیت روحی زوجین آشنا باشند (یا بعد از نصب در جریان زندگی و اختلاف آنان قرار گیرند.) داوران سعی در ایجاد سازش میان زوجین می‌کنند و چنانچه موفق به این کار نشوند، با اعلام مراتب به دادگاه خانواده، دادگاه مذکور درخواست گواهی عدم امکان سازش صادر می‌کند تا با مراجعه به یکی از دفاتر ثبت طلاق، حکم صادره اجرا، صیغه طلاق جاری و وارد شناسنامه زوجین شود.
دادگاه در هنگام صدور گواهی عدم امکان سازش باید اطمینان حاصل کند که زوجه باردار نیست و رویه قضایی در این مورد آن است که زوجه برای معاینه و صدور گواهی به پزشک مورد اعتماد (معمولا پزشکی قانونی) معرفی می‌شود یا آن که دادگاه بر مبنای اقرار زوجه به باردار نبودن مراتب را گواهی می‌کند. مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش سه ماه از تاریخ صدور است و اگر تا پایان آن مدت، طرفین یا یکی از آنها برای ثبت به دفترخانه مراجعه نکند، گواهی مذکور از درجه اعتبار ساقط است. ماده 1129 قانون مدنی می‌گوید: در صورت استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن می‌تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می‌کند همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.
منظور قانونگذار از اجبار طرفین به مراجعه به دادگاه، تعیین داور و سرانجام تعیین مدت معین برای حل و فصل اختلافات، به ظاهر آن است که شاید طی این دوران زن و شوهر پشیمان شده و به زندگی مشترک خود بازگردند. از سوی دیگر، گفته می‌شود که به این ترتیب از اختیارات مرد برای استفاده از حق یک طرفه طلاق کاسته می‌شود.
حال اگر مردی با وجود صدور حکم عدم امکان سازش به دفترخانه مراجعه نکند، زن حق دارد به دفترخانه برود و دفترخانه موظف است احضاریه‌ای برای شوهر بفرستند و اگر شوهر حضور پیدا نکرد، زن باید برای گرفتن وکالت در توکیل به دادگاه مراجعه کند. (وکالت در توکیل در اینجا بدین معنا است که قاضی با انتقال این وکالت به زن به او حق می‌دهد به جای شوهر نسبت به طلاق خود اقدام کند. چون در قانون طلاق‌دهنده مرد است، زن بدین ترتیب می‌تواند به وکالت از شوهر این کار را انجام بدهد.)
با درخواست زن دادگاه می‌تواند همان موقع حکم عدم امکان سازش را صادر کند و به او وکالت در توکیل بدهد تا با مراجعه به دفترخانه و ارایه حکم عدم امکان سازش و وکالت‌نامه فوق‌الذکر، خود را طلاق دهد. حال اگر زن از رفتن به دفترخانه خودداری کند، مرد شخصا با مراجعه به آنجا و ارایه گواهی عدم امکان سازش می‌تواند صیغه طلاق را جاری کند و دفترخانه موضوع را به زن ابلاغ خواهد کرد.
در صورت مراجعه به وکیل باید این نکته را مد نظر داشت که یک وکیل نمی‌تواند از طرف هر دو نفر یعنی زوج و زوجه، وکالت در طلاق را داشته باشد. اگر زوجه از زوج وکالت در طلاق را داشته باشد وکیل دادگستری، در واقع وکیل با واسطه زوج خواهد بود. بنابراین حضور زوجه در دادگاه و امضای دادخواست و سایر مدارک از سوی او الزامی است. مگر اینکه زوج و زوجه هر کدام به دو نفر وکیل دادگستری برای انجام امور وکالت بدهند که در این صورت نیاز به حضور هیچ یک از زوجین در دادگاه نیست و تمامی اقدامات حتی ثبت و انجام تشریفات طلاق بدون حضور آنها انجام می‌شود.



طلاق توافقی، مراحل و شرایط وقوع آن چگونه است؟

در وقوع طلاق توافقی، همه چیز به توافق زن و شوهر بستگی دارد و معمولا آنها پس از توافق در مسایل مربوط به زندگی مشترک از جمله مهریه، نفقه، جهیزیه و در صورت داشتن فرزند مشترک، حضانت فرزند، به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست صدور گواهی عدم امکان سازش ( طلاق توافقی ) را تنظیم و به دادگاه تسلیم می‌کنند. برای گرفتن طلاق توافقی، زن و شوهر باید به همراه شناسنامه و عقد‌نامه به دادگاه بروند و فرم درخواست را پر و همه موارد و مسایل مانند حضانت فرزند و ملاقات با او و نیز امور مالی مانند مهریه، جهیزیه و نفقه را مشخص کنند. پس از تقدیم دادخواست طبق روال معمول، دادگاه به آنها تکلیف می‌کند که هر یک از زوجین داوری از میان بستگانشان معرفی کند که این داوران باید با زوجین مذاکره کرده و سعی در مصالحه آنها داشته باشند. اگر داوران به نتیجه‌ای نرسیدند، گزارش خود را به دادگاه ارایه می‌دهند و دادگاه نیز بر اساس توافق زوجین گواهی عدم امکان سازش صادر می‌کند و آنها می‌توانند با ارایه گواهی به دفترخانه طلاق، صیغه طلاق را جاری و ثبت کنند.گواهی عدم امکان سازش به مدت ۳ ماه اعتبار دارد، یعنی اگر زوجین ظرف ۳ ماه آن را اجرا نکردند، دیگر اعتباری ندارد. گفتنی است شوراهای حل اختلاف در خصوص اختلافات خانوادگی با توجه به تقاضای طرفین می‌توانند برای اصلاح ذات‌البین دخالت کنند، در حالی‌ که در طلاق توافقی افراد معمولا پیش از درخواست طلاق صحبت کرده و به توافق رسیده‌اند و اگر باز هم علاقه داشته باشند که جلساتی برای سازش و مذاکره بگذارند بالطبع به شورای حل اختلاف که فرصت دوباره‌ای برای سازش فراهم می‌کند، ارجاع می‌شوند. باید اشاره کرد که برای گرفتن طلاق توافقی زوجین از هم نیازی به شرایط و دلایل محکمه‌پسندی وجود ندارد.در طلاق توافقی زن و شوهر با توجه به شرایط و وضعیت خانوادگی خود به این نتیجه می‌رسند که دیگر نمی‌توانند با هم زندگی کنند و در مورد جدایی به توافق می‌رسند. بنابراین به طور مشترک در دادگاه خانواده حاضر می‌شوند و صدور گواهی عدم امکان سازش برای اجرای صیغه‌ طلاق توافقی طلاق زن را درخواست می‌کنند. تمام شرایط مالی و غیرمالی مربوط به عقد نیز با توجه به توافق زوجین منظور می‌شود.
 
 مشکلات طلاق توافقی
معمولا پس از صدور حکم طلاق توافقی، شوهر هیچ اجباری برای آمدن به محضر ندارد و چون این طلاق با توافق طرفین صورت می‌گیرد، به لحاظ قانونی رفتن به محضر هم باید با توافق طرفین باشد و نمی‌شود توافق طرفین را با الزام همراه کرد، بنابراین برای حل این مشکل شاید بهترین راهکار این باشد که طرفین الزام رفتن به محضر را نیز جزیی از تعهدات خود در دادخواست ذکر کنند تا در نهایت در حکم دادگاه منعکس شود. در این صورت می‌توان الزام شوهر را به آنچه خود تعهد داده است، از دادگاه درخواست کرد.
 
  مزایای طلاق توافقی
1- عدم تشکیل پرونده‌های متعدد در دادگستری.
2- جلوگیری از رجوع مکرر زوجین به محل دادگستری.
3- دخالت طرفین در طلاق و صدور گواهی‌ عدم امکان سازش.
 4- کوتاه بودن زمان صدور گواهی مربوط برای جواز اجرای طلاق.
5- مدت‌دار بودن این گواهی در عرض 3 ماه که سبب حفظ دوام عقد نکاح است. در حالی‌ که در حکم طلاق، که بدون مدت اجرایی است، هر لحظه دوام زندگی تهدید می‌شود.
6- درگیری کمتر و کاهش تنش بین خانواده‌های زوجین.
7- احتمال رجوع بیشتر زوجین در آینده به یکدیگر و تشکیل مجدد زندگی مشترک به دلیل مورد ششم.
8- کاهش استرس فرزندان.



فلسفه عده نگه داشتن زن حامله در دوران طلاق

خداوند درباره زنان حامله ای که طلاق داده شده اند می فرماید: «و ان کن اولات حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن» (طلاق/ آیه 6)؛ «اگر اینها باردار باشند، انفاق بر اینها را تا پایان بارداری ادامه بدهید». ممکن است اینجا گفته شود که شاید این جمله تاکید یا اضافه است برای اینکه وقتی درباره زن مطلقه در مدت عده گفتیم: «لا تخرجوهن من بیوتهن» (طلاق/ آیه 1)؛ آنها را از خانه هایشان بیرون نکنید. ولی نه، این معنایی است که به اصطلاح "عموم و خصوص من وجه" است، موردی را در بر می گیرد که آن در بر نمی گرفت. مساله ای در فقه مطرح است و آن مساله این است که آیا بعد از طلاق زن باید تا پایان عده در خانه بمانند و حق نفقه دارند یا فقط زنهایی که طلاقشان طلاق رجعی است. فلسفه اینکه زن در این مدت در خانه باشد و مرد هم بر او انفاق کند این است که امکانی برای آشتی کردن در کار باشد. اما اگر امکان آشتی کردن در کار نبود، دیگر این فلسفه وجود ندارد، مثل طلاق سوم، چون اگر مرد زن را سه طلاق بدهد، دیگر در طلاق سوم حق رجوع ندارد، حتی بعد از انقضای عده هم حق ازدواج کردن با او را ندارد مگر اینکه با محلل مجازات بشود، یعنی یک مرد دیگر با این زن ازدواج کند، او هم به عقد دائم ازدواج کند، و بعد از ازدواج هم حتما با او آمیزش کند، و الا صیغه عقد خواندن و طلاق دادن کافی نیست، بعد اگر به میل خودش طلاق داد آن وقت شوهر اول حق دارد او را بگیرد. پس در طلاق سوم حق رجوع ندارد. بنابراین مساله اینکه آن وقت زن در آن خانه بماند و انفاق بشود منتفی است و آن فلسفه از بین می رود. این است که می گویند: در طلاق سوم دیگر این حقوق ساقط می شود. حال اگر این طلاق سوم، طلاق سومی بود که زن در آن وقت حامله بود، مساله چگونه می شود؟ اینجا برای زن حامله یک فلسفه دیگر وجود دارد که در مدت عده اش که همان مدت حمل است باید مرد متکفل مخارجش باشد و آن نفس همان حامل بودن است، یعنی این فلسفه غیر از فلسفه رجوع در عده است. حتی اگر زنی که الآن در حال حمل و باردار است فرضا در وضعی باشد که غیر قابل رجوع هم باشد، باز باید بر او انفاق بشود، چون مساله این است که بچه ای از همین مرد در رحم دارد، بچه ای که بچه آن مرد است و نفقه آن بچه بر عهده این پدر است نه بر عهده این مادر، الان دارد از وجود این زن تغذیه می کند، پس تا وقتی که این زن به این وضع هست حتما مرد باید زندگی اش را متکفل شود، چون بچه او در رحمش هست، خواه قابل رجوع باشد و خواه نباشد. این است که این را جداگانه ذکر فرموده است: «و ان کن اولات حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن» (طلاق/ آیه 6)؛ «اگر اینها باردار باشند، انفاق بر اینها را تا پایان بارداری ادامه بدهید».

حکم طلاق دادن زن حامله چیست؟

سوال: آیا پس از فوت شوهر یا پس از طلاق، رابطه محرمیّت بین عروس و پدر شوهر باقى مى‌ماند؟ جواب: محرمیّت ابدى است و پس از فوت شوهر یا پس از طلاق باقى است. (آیة الله خامنه ای دام ظله)

سوال: چرا زنی که 3 بار طلاق گرفته اگر خواست با شوهرش دوباره ازدواج کند باید با یکی دیگر ازدواج کند و بعد طلاق بگیرد تا بتواند با شوهر قبلی خود ازدواج کند؟

زنی که سه بار طلاق گرفته، برای ازدواج مجدّد با شوهرش، ابتدا باید با مرد دیگری ازدواج کرده وبعد طلاق بگیرد تا بتواند با شوهر قبلی خود ازدواج کند؛ در مورد دلیل چنین حکمی، از امام رضا (علیهالسلام) نقل شده که دلیل این امر به نوعی توبیخ و کیفر برای مردان است تا طلاق در بین آنها سبک شمرده نشود و تا زن‌ها مورد اذیت و آزار قرار نگیرند.[1]
البته برای روشن شدن مطلب چند نکته را باید تذکر دهیم:

1. بر اساس نظریۀ صحیحی که فقها و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند بر اساس مصالح و مفاسد است؛ یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود، یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است و اگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد، آن عمل مباح است. البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست، بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می‌باشد.

2. هرچند اصل کلیت این قاعده که احکام الاهی بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و یقینی است، ولی کشف مصالح و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است.

چون اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.

ثانیاً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند، باز معلومات او در برابر مجهولاتش، قطره‌ای است در برابر دریا "جز اندکی از دانش به شما داده نشده است".[2]

و شاید علت عدم بیان علت و فلسفۀ تمام احکام، از سوی اولیای الاهی دین، یکی این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان‌هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما و لغز است، که چه بسا موجب تنفر شنوندگان گردد، امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: "مردم، دشمن آن چیزی هستند که نمی‌دانند".[3] لذا اولیای الاهی در حد فهم انسان‌ها به بعضی از علت‌ها و فلسفه‌های احکام اشاره نمودند.علاوه این که، هدف از دین و شریعت، آراستگی انسان‌ها به خوبی‌های علمی و عملی، و اجتناب از زشتی‌های فکری و عملی است، این هدف با عمل به شریعت به دست می‌آید و لو این که افراد فلسفه و علت احکام را ندانند؛ نظیر این که مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می‌آورد و لو فایده و فلسفۀ دارو و دستورات پزشکی را نداند.مضافاً این که مومنان، چون اطمینان و یقین دارند به این که دستورات دینی، از کسانی صادر می‌شود که علم و آگاهی آنان خطاناپذیر است، پس یقین به اثربخشی و مفید‌بودن این دستورات دارند.3. هرچند فهم علت و فلسفۀ احکام مشکل است، ولی پیدا نمودن ضوابط کلی احکام، امر ممکنی است. البته کلیت در مسائل حقوقی، مثل کلیت در مسائل فلسفی نیست که استثناناپذیر باشد، بلکه کلیت در مسائل حقوقی و اجتماعی به معنای اکثری است، لذا قابل استثناست.

سوال: اصلاح صورت و یا زینت متعارف برای خانمی که در عدّه وفات قرار دارد چه حکمی دارد؟

آیة الله خامنه ای (دام ظله):

واجب است بر زن که در عده وفات هر آنچه را که زینت برای زوج محسوب می شده برک کند گرچه زینت متعارف باشد بلی اصلاح موها و آنچه که نظافت به شمار آید بلامانع است  

آیة الله سیستانی (دام ظله):

برای زن است که ترک کند در مدت عده هر گونه عملی که در عرف اجتماعی همان جایی که زندگی می کند زینت حساب شود

آیة الله شبیری زنجانی (دام ظله):

زن در عده وفات باید از زینت کردن خوداری کند.

آیة الله صافی گلپایگانی (دام ظله):

هر چه که زینت حساب شود که زن برای شوهرش انجام می داده باید ترک شود این اختلاف دارد از جهت زمان و شهرها و به حسب اشخاص.

آیة الله مکارم شیرازی (دام ظله):

هرگونه زینت در این مدت اشکال دارد.

آیة الله نوری همدانی (دام ظله):

هر زینتی که زن ها برای شوهرها انجام می دهند باید ترک کنند
 
آیة الله وحید خراسانی (دام ظله):

هرچه که زینت محسوب شود باید ترک کند.

چند استفتاء از آیة الله خامنه ای دام ظله:

سوال: آیا مى‌توان زن حامله را طلاق داد؟ اگر شرایط خاصى موجود است بفرمایید.

جواب: طلاق زن حامله صحیح است.

سوال: آیا صدور طلاق خلع بدون بخشیدن مبلغى از مهریه به گونه‌اى که رضایت مرد فراهم شود صحیح است؟

 جواب: طلاق خلع، طلاق با عوض است که اگر عوض نداشته باشد، طلاق خلع نخواهد بود و لازم نیست عوض، مَهر یا جزئى از آن باشد.

سوال: آیا طلاق بدون رضایت قلبى طرفین و تنها با احراز رضایت زبانى، على‌رغم وجود شواهد کافى بر عدم رضایت صحیح است؟

جواب: طلاق اکراهى صحیح نیست ولى اگر بدون اکراه و اجبار با اراده و با اختیار و مراعات شرایط انجام بگیرد، صحیح است.

سوال: آیا پس از فوت شوهر یا پس از طلاق، رابطه محرمیّت بین عروس و پدر شوهر باقى مى‌ماند؟

جواب: محرمیّت ابدى است و پس از فوت شوهر یا پس از طلاق باقى است.



طلاق در بیماری های صعب العلاج جدید 2

این عیب ها در صورتی باعث ایجاد حق فسخ برای مرد می شود(ماده 1124قانون مدنی) که در هنگام عقد وجود داشته باشد نه اینکه بعد از عقد ایجاد شود.البته مثلا اگر مردی که به انتخاب پدر و مادرش با خانمی که چندان او را ندیده ازدواج کند و متوجه شود که به بیماری جذام مبتلاست، حق طلاق زن را دارد.اگر این موضوع را قبل از برقراری رابطه زناشویی بفهمد، زن حق مهر نخواهد داشت ولی اگر بعد از برقراری رابطه زناشویی متوجه شود، باید تمام مهریه را بپردازد.
طبق ماده1125 قانون مدنی، اگر جنون و عنن بعد از عقد هم اتفاق بیفتد، به زن حق فسخ داده می شود.
طبق ماده 1126 قانون مدنی، اگر زن یا مرد قبل از عقد بدانند طرف مقابلشان به یکی از بیماری هایی که حق فسخ ایجاد می کند مبتلاست، دیگر بعد از عقد حق فسخ نخواهند داشت.
در ماده 1127 قانون مدنی هم آمده اگر مردی بعد از عقد به بیماری های مقاربتی مبتلا شود، زن حق دارد از برقراری رابطه زناشویی با او امتناع کند ولی به او نفقه تعلق می گیرد.
تبصره 5 ماده 1130قانون مدنی ابتلای مرد به بیماری های صعب العلاج روانی یا مسری یا هر بیماری صعب العلاج دیگری (مثل سرطان) که زندگی مشترک را تهدید کند، یعنی زندگی همراه با مشقت باشد و تحمل آن مشکل شود، باعث می شود زن بتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند و در صورتی که ادعای او ثابت شود، دادگاه مرد را وادار به طلاق خواهد کرد. در این صورت خانم می تواند تمام حق و حقوق خود را هم مطالبه کند.
بیماری های صعب العلاج نوظهور بلای جان خانواده ها
با وجود این که بیماری های صعب العلاج نوظهور از جمله ایدز، هپاتیت و...از گروه بیماری هایی هستند که در صورت مبتلاشدن زن یا مرد جان و سلامت شریک زندگی را به خطر می اندازد اما متاسفانه قانون در این باره سکوت کرده است. زیرا زمانی که قانون حمایت از خانواده ها نوشته می شد این بیماری ها وجود نداشتند و درحال حاضر هم هیچ تکلیفی برای این گروه از زوجین مشخص نشده است. بنابراین قانونگذاران بایستی با جدیت این موضوع را مورد بررسی قرار دهند و با تدوین و تصویب قوانین مناسب ضمن آن که سلامت خانواده ها را تامین کنند آنها را نیز از این دغدغه های مهم نجات دهند.
درحال حاضر مواد قانونی موجود در کشور در رابطه با فسخ نکاح زوجینی است که قبل از ازدواج دارای بیماری بوده اند و تاکنون در رابطه با بیماری هایی که زن یا شوهر در طول زندگی مشترک مبتلابه آن می شوند هیچ تصمیمی گرفته نشده است و معلوم هم نیست که این موضوع چه زمانی بررسی و قوانین لازم برای آن تدوین می شود. با این وجود تا آن زمان بهترین راهکار این است که زن یا شوهر بخصوص خانم ها هنگام ازدواج در عقدنامه شرط سلامتی کامل همسر را جزو شروط ضمن عقد عنوان کنند چرا که مرد هر زمان و به هر دلیلی که بخواهد می تواند همسرش را با پرداخت مهریه و حق و حقوقش طلاق دهد اما از آنجا که در اینجا قانون دست زن را به غیر از مواردی خاص بسته است پس زن می تواند حق سالم بودن شوهرش را جزو شرایط ضمن عقد بگنجاند. در غیر این صورت این حق را از خودش سلب کرده است. اما نکته حائز اهمیت این است که اگر زن یا شوهر این موضوع را جزو شروط ضمن عقد قید نکرده باشند در صورت بروز مشکل، محاکم شرط را بر سالم بودن هر دو قلمداد کرده و به موضوع پرونده رسیدگی خواهند کرد.
آیا نبودن بکارت در دختر، باعث جواز فسخ عقد مى شود؟ و معناى فسخ چیست؟
 پاسخ : در صورتى که شرط بکارت کرده باشد حقّ فسخ دارد و معمولا در محیطهاى ما، شرط بکارت به عنوان یک شرط ضمنى و از پیش توافق شده مى باشد و معناى فسخ این است که بگوید من عقد را فسخ کردم یا به هم زدم و به هر زبانى باشد کافى است.اگر مردى قبل از ازدواج از نزدیکى عاجز باشد و زن بعد از مراسم عروسى بفهمد و فوراً عقد و نکاح را به هم نزند و از شوهر جدا نشود، آیا در این صورت زن مى تواند بدون طلاق شوهر کند؟
 پاسخ : در این موارد، زن باید به حاکم شرع مراجعه کند و حاکم یک سال به مرد مهلت مى دهد اگر درمان شد ازدواج باقى است، در غیر این صورت زن مى تواند نکاح را فسخ کند و احتیاج به طلاق نیست و به فرض که مرد بعد از آن هم خوب شود قابل بازگشت نیست مگر به صورت ازدواج جدید.
اگر زن بعد از عقد بفهمد همسرش معتاد است آیا مى تواند عقد را فسخ کند، تکلیف مهریه چه خواهد شد؟
 پاسخ : اگر زن در موقع عقد شرط کند که هرگاه شوهر مثلا مسافرت نماید یا معتاد به موادّ مخدر گردد یا خرجى او را ندهد اختیار طلاق با او باشد این شرط باطل است ولى هرگاه شرط کند که او از طرف شوهرش وکیل باشد که هرگاه این کارها را انجام دهد خود را مطلّقه کند این وکالت صحیح است و در چنین صورتى حق دارد خود را طلاق دهد.
جوانى دختر باکره اى را، مشروط بر صحّت کامل طرفین، به عقد ازدواج دائمى خود در آورده است. در اوّلین فرصت بعد از ازدواج، که زوجین با هم تنها شده اند، زوجه متوجّه مى شود که ناحیه ى فوقانى بدن شوهر دچار ناراحتى مادرزادى، قیفى شکل، ناموزون و غیر طبیعى است. بدین جهت مواقعه اى صورت نگرفت. در این صورت:
1ـ آیا زوجه اختیار فسخ نکاح را دارد؟
2ـ در فرض جواز فسخ نکاح، و با توجّه به این که زوجه مدخول بها نیست، آیا مى تواند نصف مهریّه و دیگر خسارات، از قبیل هزینه میهمانى و مانند آن، را از زوج مطالبه کند؟
 پاسخ : این عیب از عیوب فسخ نکاح نیست; مگر این که قبلا شرط صحّت کامل کرده باشند. در این صورت زن حقّ فسخ از باب خیار تدلیس دارد، ولى در فرض مسأله که مواقعه صورت نگرفته مهر به او تعلّق نمى گیرد. امّا اگر خساراتى متحمّل شده، مى تواند آن را از زوج بگیرد.