دانستنیها

دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود
دانستنیها

دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود

کنترل پنل دیزل ژنراتور چیست و چطور کار میکند ؟

هر قطعه پیچیده از ماشین آلات به یک واسط کاربری جهت کنترل صحیح نیازمند است . رابط کاربری یا همان کنترل پنل ( Control panel ) پل ارتباطی کاربر با دستگاه می باشد که از طریق آن کاربر می تواند دستگاه مورد نظر خود را روشن یا خاموش نموده و یا سایر عملیات های های آن را مورد نظارت و بررسی قرار دهد . از موارد مهم که در کنترل پنل دیزل ژنراتور های اکثر بدان بیشتر توجه می شود عبارت است روشن و خاموش شدن دستگاه و میزان ولتاژ خروجی – میزان آمپر می باشد. تغییرات در سیستم های الکترونیکی ، مانند ژنراتور دیزلی توسط نوسات و سیگنال های الکتریکی قابل سنجش می باشد . این سیگنال ها توسط یک سری ابزار الکتریکی از تمام دستگاه ( ژنراتور دیزلی ) جمع آوری می شود در پردازش گر مرکزی مورد محاسبه و کنترل قرار می گیرد . پردازش حاصل بر روی تعداد محدودی از پارامتر های خاص انجام می شود. هر گونه تغییرات دستگاه با توجه به این پارامتر ها قابل نظارت می باشد . این سری از مقالات مربوط به راه اندازی دیزل ژنراتور میباشد .

کنترل پنل دیزل ژنراتور چیست ؟
از لحاظ ظاهری کنترل پنل مجموعه ای از ابزار کنترلی است که میزان ولتاژ و آمپر را نشان می دهد . که برای جلوگیری از ضربه و محافظت از عوامل جوی مانند باران ، برف این ابزار ها در داخل یک جعبه فلزی قرار می دهند .
این پانل ها در دیزل ژنراتور های کوچک می توانند بروی بدنه ژنراتور دیزلی قرار گیرند . پانل کنترل برای دیزل ژنراتور های بزرگتر صنعتی ممکن است بر روی دیوار در کنار دیزل ژنراتور نصب شود .
پانل کنترل معمولا دارای دکمه ها و یا سوئیچ هایی است که برای مدیریت دیزل ژنراتور در موارد خاص مورد استفاده قرار می گیرد . سوئیچ ها و ابزار سنجش معمولا بر اساس قابلیت گروه بندی می شوند. این باعث می شود پانل ساده و امن برای استفاده یک اپراتور و اشتباه را به حداقل می رساند.
 
کنترل پنل دیزل ژنراتور چگونه کار می کند ؟
کنترل پنل دیزل ژنراتور از ابزار های متعددی برای کنترل و نظارت اجزای مختلف دیزل ژنراتور استفاده نموده است از این ابزار برای میزان فشار روغن موتور ژنراتور ، درجه حرارت مایع سرد کننده نیز استفاده می شود پانل های کنترل را می توان با سوئیچ انتقال اتوماتیک (ATS) برای حفظ تداوم قدرت الکتریکی ترکیب شده است. تشخیص قطع برق هنگامی که شبکه شما با قطعی مواجه است توسط این بخش صورت می گیرد . توسط این سیگنال های کنترل پنل موتور ژنراتور شروع به فعالیت می اندازد . بسته به نوع دیزل ژنراتور مورد استفاده ، ممکن است کنترل پنل گرمکن ( موتور دیزل) برای زمانی تنظیم شود و پس از آن ژنراتور با استفاده از استارتر خودکار ، شروع به کار می نماید .




با چه کسانی نمی توان ازدواج کرد؟ قسمت دوم

در ادامه بحث طلاق مرد به ممنوعیت نکاح  با بعضی افراد قسمت دوم میپردازیم

ج- موانع رضاعی ( شیری ):یکی از اقسام خویشاوندی ، قرابت ناشی از شیرخوارگی ( رضاع) است.
بدین ترتیب که اگر زنی با شرایط ذیل به کودکی شیر دهد بین آن کودک و زن نسبت مادر و فرزندی رضاعی پیش می آید و فرزندان آن زن نیز با شیرخواره ، خواهر و برادر رضاعی می شوند و شوهر آن زن هم ، پدر رضاعی می شود و شوهر آن زن هم ، پدر رضاعی وی محسوب می شود و خلاصه برادر و خواهر آن زن هم دایی و خاله او به شمار می روند و همین طور الی آخر.
شرایطی که سبب قرابت ناشی از شیرخوارگی می شود :
۱- شیر زن ناشی از حمل مشروع باشد.
۲- شیر، مستقیماً مکیده شود. لذا اگر شیر در قاشق یا سرشیشه ریخته شود و به کودک داده شود فایده ای ندارد.
۳- کودک لااقل ۱۵ دفعه متوالی و یا در یک شبانه روز از شیربخورد. ضمناً نباید دربین دفعات شیر خوردن ، از غذا یا شیر زن دیگری مصرف کند.
۴- شیرخوردن کودک ، قبل از تمام شدن دو سالگی او باشد.
۵- مقدار شیری که خورده از یک زن و شوهر حاصل شده باشد.
بدین ترتیب خویشاوندی رضاعی ازحیث محرمیت و ماهیت نکاح همانند قرابت نسبی است . لذا همان گونه که خواهر و برادر یا مادر و مادربزرگ نسبی محرم است ، رضاعی آن نیز محرم می باشد ولی رابطه توارث بین آنان ایجاد نمی شود.

تذکر: اگر مادر بزرگی به نوه دختری خودش با شرایط مزبور شیر دهد، مادر آن کودک بر شوهرش حرام می گردد زیرا این مادر بزرگ با این کارش ، دخترش را به خواهر رضاعی نوه اش تبدیل نموده و چون ازدواج با خواهر فرزند جایز نیست این زن بر شوهرش حرام می شود.
د- موانع متفرقه
۱- گر مردی با علم به این که زنی شوهر دارد یا درعِدّه طلاق یا وفات به سر می برد وی را به عقد خود درآورد ، هم عقد باطل است و هم آن زن برای ابد به او حرام می شود.
اما اگر مرد به موارد مزبور جاهل با شد یعنی نداند زن ، شوهر دارد یا عِدّه اش تمام نشده و زن را به عقد خود در آورد عقد باطل است ؛ اما می تواند پس از اتمام عِدّه ، زن را به عقد خود در آورد ولی اگربین آنها رابطه زناشویی نیز برقرار شده باشد، زن بر وی حرام همیشگی خواهد شد.

۲- اگر مردی همسر دائمی اش را که مسلمان و عفیفه است لِعان کند یعنی به وی نسبت زنا دهد یا فرزندش را از خود نفی کند و این کار را با شرایطی نزد قاضی انجام دهد بین این زوجین برای همیشه جدایی واقع می شود و بر هم حرام ابدی می شوند.
۳- اگر مرد یا زنی در حال احرام ( حج) با فردی ازدواج کند و به حرمت این کار هم آگاه باشد بین آن دو حرمت ابدی حاصل می شود.

۴- اگر مردی با زن شوهر دار یا زنی که در عِدّه طلاق رجعی است زنا کند آن زن برای همیشه به وی حرام می شود.
تذکر: بعضی از فقها این کار را موجب حرمت ابدی نمی دانند.
۵- اگر مرد بالغ با پسری لواط کند مادرو خواهر و دختر آن پسر بروی حرام ابدی می شوند ؛ ولی مفعول می تواند با مادر وخواهر ودختر آن مرد ازدواج نماید.
۶- ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان باطل و حرام است و با علم به حرمت ، زنا محسوب می شود ولی مرد مسلمان می تواند با زنان کافر اهل کتاب ( مسیحی، یهودی و زرتشتی) ازدواج موقت نماید و بعضی از فقها، ازدواج دائم را هم جایز می دانند ولی ازدواج با زنان غیر اهل کتاب ، جایز نیست .
تذکر: بعضی از فقها گفته اند چنانچه مرد مسلمانی دارای زن مسلمان باشد بدون اذن همسر مزبور حق ندارد زن اهل کتاب را به ازدواج خود در آورد.

۷- ازدواج بین پیروان مذاهب اسلامی مثل شیعه و سنی اشکالی ندارد ولی جهت رعایت کفویت ، بهتر است هر دو از یک فرقه باشند.
هـ – رعایت مصالح کشور
۱- ازدواج مرد ایرانی با زن غیر ایرانی بلا مانع است ولی اگر زن ایرانی بخواهد با مسلمان غیر ایرانی ازدواج کند شرعاً اشکالی ندارد ولی برای ثبت آن و رسمیت داشتن باید از دولت کسب مجوز کند و گرنه از نظر دولت این ازدواج رسمیت نخواهد داشت.
۲- ازدواج ایرانیان عضو وزارت امور خارجه یا نیروهای مسلح با غیر ایرانی ها ممنوع است و باید قبلاً مجوز آن از دولت اخذ شود و گرنه هم موجب تعقیب اداری و هم عدم به رسمیت شناختن آن خواهد شد ؛ اگر چه شرعاً صحیح است.

تذکر : مطالبی که گفته شد بیشتر در مورد ایرانیان شیعه حاکم است و چون موضوع ازدواج از احوال شخصی محسوب می شود در مورد اهل سنت ونیز اهل کتاب ، احکام شرعی مذهب خودشان رعایت خواهد شد ، مگر این که آنان شخصاً رضایت خود را بر اِعمال قوانین مدنی ایران بر روابط شخصی شان اعلام نمایند.




با چه کسانی نمی توان ازدواج کرد؟ قسمت اول

ازدواج نهادی مدنی در حقوق ایران است که علاوه بر این که واجد آثار حقوقی و مدنی زیادی می باشد از نظر دینی هم امری بسیار پسندیده بوده و دارای آثار معنوی و اخروی نیز هست . در ادامه بحث طلاق مرد به ممنوعیت نکاح میپردازیم . مجرد ماندن و ترک این شیوه ی حسنه مذمت ( سرزنش ) شده است و چنانچه فردی به خاطرازدواج نکردن مرتکب گناه شود تجرد وی ، حرام خواهد بود . به همین دلیل آشنا بودن با قواعد حاکم بر این نهاد، امری لازم است . یکی از این قاعده ها موضوع ممنوعیت نکاح با بعضی افراد است . لذا باید با کسی ازدواج کرد که از نظر شرعی و قانونی برای آن مانعی وجود نداشته باشد. در این بحث ذیلاً به بررسی موضوع ممنوع بودن ازدواج با گروهی از زنان و مردان می پردازیم که درقانون مدنی ایران آن را جزء ” موانع نکاح ” شمرده اند.

از دیدگاه مقررات ایران مانع نکاح در پنج دسته جای می گیرد :
۱- ناشی ازخویشاوندی نسبی
۲- ناشی از خویشاوندی سببی
۳- ناشی از خویشاوندی رضاعی
۴- موارد متفرقه
۵- رعایت مصالح کشور
الف – موانع ناشی از خویشاوندی نسبی ( خونی):
۱- ازدواج با پدر و اجداد پدری و با مادر و جده ها ی مادری.
۲- ازدواج با فرزندان و نوه ها و نتیجه ها ، هرچه قدر که پایین تر برود.
۳- ازدواج با برادرو خواهر و اولا د و نوه ها و نتیجه های آنان.
۴- ازدواج با عمه ، خاله ، عمه و دایی هایی خود و عمه و خاله و عموها و دایی ها ی پدر و مادر و اجداد .
ب – موانع ناشی از خویشاوندی سببی :
۱- مرد نمی تواند با مادر و نیز جده های زن خود و نیز مادر و جده های رضاعی زن خود ازدواج کند و این حرمت، ابدی است . یعنی اگر مردی فقط برا ی چند دقیقه با زنی حتی ازدواج موقت نماید و حتی آنها همدیگر را هم نبینند این محرمیت حاصل شده و آن مرد با مادر و جده های نسبی یا رضاعی همسر فعلی یا سابق خود برای همیشه محرم است .
۲- زن نیز نمی تواند با پدر و اجداد نسبی یا رضاعی شوهر خود ازدواج کند و تفصیل آن نیز مانند مورد بالا درباره زن نیز صادق خواهد بود.
۳- زن پدر یا اجداد نسبی یا رضاعی انسان برای همیشه بر وی حرامند . لذا اگرزنی ولو چند دقیقه نیز به عقد مردی درآید و بعد هم جدا شود برای همیشه به پسر و نوه و نتیجه های آن مرد حرام خواهد بود.
۴- عروس نیز برای همیشه به پدر شوهر و اجداد شوهرش حرام است.
تذکر : محرمیت حاصله از ازدواج های یاد شده هم خاص ازدواج دائم است و هم شامل ازدواج موقت می شود . وجود رابطه زناشویی لازم نیست و صرف جاری شدن صیغه نکاح ، کافی برای این محرمیت خواهد بود.
۵- اگر مردی با زنی ازدواج کند وآن زن ، دختر یا دخترانی از شوهر قبلی اش داشته باشد ، تا زمانی که این زن در عقد مرد است این دختران نیز با پدر خوانده شان محرم هستند واگربین زن وشوهر مزبور، رابطه زناشویی واقع نشده باشد پس از جدا شدن ، مجدداً این دختر بر پدرخوانده سابقش نامحرم خواهد بود و می تواند با وی ازدواج کند اما اگر بین زن و شوهر مزبور رابطه زناشویی رخ داده باشد دختر زن به پدر خوانده یا همان شوهر مادرش برای همیشه محرم است و جدایی مادر نیز نقشی دراین میان نخواهد داشت.
۶- کسی نمی تواند همزمان با دو یا چند خواهر ازدواج کند. لذا اگر مردی با زنی ازدواج نماید ، تا زمانی که از وی جدا نشده نمی تواند با خواهرش ازدواج کند که البته دراین مورد خواهر زن ، محرم شرعی که ملزم به رعایت حجاب نیست نخواهد بود بلکه از این جهت نامحرم است.
تذکر : اگر مردی زنش را طلاق رجعی ( طلاقی که مرد می تواند باز زن را به ازدواج خود در آورد ) دهد، چون در این نوع طلاق در عِدّه قانونی ( مدتی که زن پس از طلاق یا فوت شوهر نباید ازدواج کند ) ، زن همانند زوجه مرد فرض می شود ، تا پایان عده ، حق ازدواج با خواهر زن وجود ندارد ولی در سایرطلاق ها یا عدّه ی عقد موقت، می توان در ایام عِدّه با خواهر زن ازدواج نمود.
۷- ازدواج با برادرزاده یا خواهرزاده زوجه، بدون اذن وی ممنوع است . لذا اگر مردی بدون کسب اجازه همسرش با برادرزاده یا خواهرزاده او ازدواج کند این عقد جایز و صحیح نخواهد بود ولی اگربعداً بتواند رضایت همسرش را کسب کند ازدواج قبلی نافذ می گردد و نیاز به عقد مجدد نمی باشد. اما اگرهمسرش از موضوع عقد با خبر شود و آن را تنفیذ ( تأیید ) نکندعقد باطل می شود.
تذکر : اگر مردی با زنی ازدواج کند می تواند بعداً با خاله یا عمه وی ازدواج نماید و نیازی به اعلام موضوع به زن خود ندارد.
۸- اگر مردی سه بار متوالی همسر خود را طلاق دهد ، پس از وقوع طلاق سوم ( سه طلاقه ) این زوجه مطلقه ، بر مرد حرام می شود خواه با وی رابطه ی زناشویی داشته یا نداشته باشد .
اگر مرد بخواهد دوباره با وی ازدواج کند باید این زن با مرد دیگری ازدواج دائم نموده و با وی رابطه زناشویی نیز داشته باشد و سپس ازوی جدا شود و زن پس از تمام شدن ایام عده می تواند به عقد شوهراول درآید . اصطلاحاً به شوهر دوم مُحلّل ( حلال گرداننده ) گفته می شود زیرا باعث از بین رفتن حرمت ازدواج بین شوهر اول و همسرش می گردد.

تذکر : موضوع یاد شده خاص طلاق و ازدواج دائم است. لذا اگر مردی پس از عقد موقت از همسرش جدا شود یا بر اثر فسخ بین زوجین ، جدایی واقع گردد مشمول قاعده مزبور نخواهد بود.
اگر مردی همسرش را نـُه بار طلاق دهد به صورتی که شش بار آن طلاق رجعی باشد این زن برای همیشه براین مرد حرام می شود که اصطلاحاً به وی ( نه طلاقه ) گفته می شود و محلل نیز در این مورد کارسازنخواهد بود.




طلاق خلع - طلاق مبارات - احکام متفرقه طلاق

طلاق خلع

 طلاق زنى را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به او مى‏بخشد که طلاقش دهد طلاق خلع گویند.
 در صورت طلاق مرد ، اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد مى‏گوید: "زوجتى فاطمة خالعتها على ما بذلت هى طالق" یعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
 اگر زنى کسى را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر،همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل صیغه را این طور مى‏خواند: "عن موکلتى فاطمة بذلت مهرها لموکلى محمد لیخلعها علیه" پس از آن بدون فاصله مى‏گوید: "زوجة موکلى خالعتها على ما بذلت هى طالق" و اگر زنى کسى را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگرى را به شوهر ببخشد که او را طلاق دهد وکیل به جاى کلمه " مهرها" آن چیز را بگوید، مثلا اگر صد تومان داده باید بگوید: "بذلت ماة تومان".
طلاق مبارات
 اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد که او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گویند.
 اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: "بارات زوجتى فاطمة على مهرها فهى طالق" یعنى مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگرى را وکیل کند، وکیل باید بگوید: "بارات زوجة موکلى فاطمة على
احکام متفرقه طلاق
 اگر با زن نامحرمى به گمان این که عیال خود او است نزدیکى کند، چه زن بداند که او شوهرش نیست‏یا گمان کند که شوهرش مى‏باشد باید عده نگهدارد.
 اگر با زنى که مى‏داند عیالش نیست، زنا کند، چنانچه زن نداند که آن مرد شوهر او نیست، بنابر احتیاط واجب باید عده نگهدارد.
 اگر مرد، زنى را گول بزند که از شوهر طلاق بگیرد و زن او شود، طلاق و عقد آن صحیح است، ولى هر دو معصیت بزرگى کرده‏اند
 هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر شوهر مسافرت نماید، یا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد، اختیار طلاق با او باشد، این شرط باطل است، ولى چنانچه شرط کند که اگر مرد مسافرت کند، یا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او براى طلاق خود وکیل باشد، چنانچه پس از مسافرت مرد یا خرجى ندادن شش ماه، خود را طلاق دهد صحیح است.
 زنى که شوهرش گم شده، اگر بخواهد به دیگرى شوهر کند باید نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نماید.
 پدر و جد پدرى دیوانه اگر مصلحت باشد، مى‏توانند زن او را طلاق بدهند.
 اگر پدر و جد پدرى براى طفل خود زنى را صیغه کند، اگرچه مقدارى از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد، مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو ساله صیغه کند چنانچه صلاح بچه باشد، مى‏تواند مدت آن زن را ببخشد ولى زن دایمى او را نمى‏تواند طلاق دهد.
 اگر از روى علاماتى که در شرع معین شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پیش آنان طلاق دهد، دیگرى که آنان را عادل نمى‏داند بنابر احتیاط واجب، نباید آن زن را براى خود یا براى کس دیگر عقد کند.
 اگر کسى زن خود را بدون این که او بفهمد طلاق دهد، چنانچه مخارج او را مثل وقتى که زنش بوده بدهد و مثلا بعد از یک سال بگوید: یک سال پیش تو را طلاق دادم و شرعا هم ثابت کند، مى‏تواند چیزهایى را که در آن مدت براى زن تهیه نموده و او مصرف نکرده است از او پس بگیرد ولى چیزهایى را که مصرف کرده نمى‏تواند از او مطالبه نماید.




طلاق بائن و طلاق رجعى و احکام رجوع کردن

طلاق بائن آن است که بعد از طلاق مرد حق ندارد به زن خود رجوع کند یعنى بدون عقد او را به زنى قبول نماید و آن بر پنج قسم است: اول: طلاق زنى که نه سالش تمام نشده باشد. دوم: طلاق زنى که یائسه باشد. یعنى اگر سیده است بیشتراز شصت‏سال و اگر سیده نیست بیشتر از پنجاه سال داشته باشد. سوم: طلاق زنى که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکى نکرده باشد. چهارم: طلاق زنى که او را سه دفعه طلاق داده‏اند. پنجم: طلاق خلع و مبارات، و احکام اینها بعدا گفته خواهد شد. و غیر اینها طلاق رجعى است، که بعد از طلاق تا وقتى زن در عده است مرد مى‏تواند به او رجوع نماید.

 کسى که زنش را طلاق رجعى داده، حرام است او را از خانه‏اى که موقع طلاق در آن خانه بوده بیرون کند، ولى در بعضى از مواقع در کتابهاى مفصل گفته شده، بیرون کردن او اشکال ندارد، و نیز حرام است زن براى کارهاى غیر لازم از آن خانه بیرون رود.
 در طلاق رجعى مرد به دو قسم مى‏تواند به زن خود رجوع کند : اول: حرفى بزند که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود قرار داده است. دوم: کارى کند که از آن بفهمد رجوع کرده است.
 براى رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد، یا به زن خبر دهد، بلکه اگر بدون این که کسى بفهمد بگوید: به زنم رجوع کردم، صحیح است.
 مردى که زن خود را طلاق رجعى داده اگر مالى از او بگیرد و با او صلح کند که دیگر به او رجوع نکند حق رجوع از بین نمى رود.
 اگر زنى را دوبار طلاق دهد و به او رجوع کند، یا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش کند، بعد از طلاق سوم، آن زن بر او حرام است، ولى اگربعد از طلاق سوم به دیگرى شوهر کند، با چهار شرط به شوهر اول حلال مى‏شود، یعنى مى‏تواند آن زن را دوباره عقد نماید: اول: آنکه عقد شوهر دوم همیشگى باشد و اگرمثلا یک ماهه یا یک ساله او را صیغه کند، بعد از آن که از او جدا شد، شوهر اول نمى‏تواند او را عقد کند. دوم: شوهر دوم بالغ باشد و با او نزدیکى و دخول کند، و بنابر احتیاط واجب باید انزال شود. سوم: شوهر دوم طلاقش دهد یا بمیرد. چهارم: عده طلاق یا عده وفات شوهر دوم تمام شود.




از چه راهکاری می توان شدت و قطعیت ماده 1133 را تعدیل کرد؟

آنچه قریب به تمامی حقوقدانان و فقهای شریعت اسلام در باب تعدیل طلاق مرد و این اصل حقوقی بر آن متفقند، وکالت زوج به زوجه است، به نحوی که زوج به زوجه وکالت می دهد تا از جانب خود ( زوج )،وی (زوجه) را طلاق دهد. به مفهوم واضح تر، زن، وکیل مرد می شود تا بنا به وکالت از جانب او، خود را طلاق دهد و پیوند ازدواج بین خود و شوهرش را از این طریق قطع نماید. به دیگر سخن، در صورتی که زن، وکیل مرد باشد، به موجب قواعد عمومی عقد وکالت، از جانب زوج (شوهرش) می تواند در صورت احراز شرایط صحت اجرای طلاق، با قرائت صیغه طلاق، این عمل حقوقی را محقق کرده و از شوهر خود مطلّقه شود که از این نوع وکالت، در علم حقوق، با نام وکالت در توکیل نام برده می شود. البته شوهر می تواند به جز زوجه به شخص ثالثی نیز وکالت دهد تا از جانب او همسرش را مطلّقه کند.

این نوع دخیل ساختن زوجه در تحقق طلاق ازطریق وکالت زن در اجرای این ایقاع حقوقی، با بنیان های اصولی عقد نکاح کاملاً سازگار است. چرا که در این شیوه، حق طلاق همچنان از آن مرد باقی مانده و به آن هیچ گونه خدشه ای وارد نمی شود. بلکه تنها زوج با انعقاد عقد دیگری چون وکالت، اجرای این حق را به زوجه سپرده و او را در تصمیم گیری در این باب صالح می داند. البته مرد نیز می تواند عقد وکالت را به صورت مقید و مشروط بین خود و زوجه منعقد کند. مثلا ضمن این عقد بین خود و همسرش مقرر کند: در صورتی که 6ماه نفقه ندادم، حق داری خود را از طرف من طلاق دهی. یا اگر تو را مورد آزار جسمی و بدرفتاری قرار دادم می توانی طلاق بگیری  و یا اگر مصرف دخانیات را ظرف 3 ماه ترک نکردم حق داری از جانب من خودت را طلاق دهی. البته این شروط را می توان به عنوان شروط ضمن العقد، ضمن انعقاد عقد نکاح قید کرد که صحت اشتراط چنین شرطهایی دقیقاً در ماده 1119 قانون مدنی بیان شده است: ( طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یاعقد لازم دیگر بنماید مثل اینکه شرط شودهر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معین غایب شود یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوء قصد کند یا سوء رفتاری نماید که زندگانی آنها با یکدیگر غیر قابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه وصدور حکم نهایی خود را مطلّقه سازد.)
 البته، امروزه شیوه ای دیگر نیز در نهادهای قضائی و بالاخص دادگاه های خانواده پیش بینی شده است و آن حالتی از طلاق است که به طلاق عسر و حرجی مشهور است. بدین مفهوم که زن با مراجعه به دادگاه و اعلام سوءرفتار مرد با وی و اثبات وجود خوف جانی یا مالی یا شرافتی و یا خطر قریب الوقوعی که از جانب مرد، وی را تهدید می کند و احراز صحت اقوال زوجه و پذیزش آن از جانب قاضی، در صورتی که وی ادامه این زندگی مشترک را به دلیا بدرفتاری های زوج، به ضرر قطعی و مسلم زوجه تشخیص دهد، مرد به طلاق دادن زوجه مجبور می کند و در صورتی که مرد به دستور دادگاه مبنی بر مطلّقه کردن همسر خود عمل نکند، دادگاه صالح به استناد اصل فقهی ( الحاکمُ ولیُ الممتنع )، بدون رضایت زوج، زوجه را از وی مطلّقه می کند.
البته بیان کلیه جوانب و ابعاد حقوقی حق طلاق، مانند انواع شروط ضمن عقد (صحیح- باطل غیر مبطل- باطل مبطل) - مهریه، انواع آن وتأثیر آن بر اصل عقد نکاح – وکالت در توکیل و مصداق آن در عقد نکاح و دهها مبحث حقوقی دیگر،  مستلزم بیان مقدماتی مفصّل و شرح مسائل بنیادی آن هاست.