دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود

دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود

چند نکته درباره ارث(قسمت1)

علاوه بر اینکه بعضی از عوام تصورشان این است که چون والدینشان متمول میباشند توقع دارند که قدرالسهم ارثیه خود را در زمان حیات از او دریافت نمایند.این  تعبیر بسیار نادرست است زیرا بحث ارث در حقوق  مسئله ای است که بعد از فوت مطرح میشود و دارای آثار حقوقی است،نه در زمان حیات شخص زنده .
قانون مدنی در خصوص  انحصار وراثت  چنین بیان می کند : ارث به موت حقیقی یا به موت فرضی مورث تحقق پیدا می کند ۲ –  در مورد افرادی که غایب مفقود الاثر هستند ما ترک آنها بعد از اثبات فوت آنها میان وراث تقسیم می شود . و ماده  قانون مدنی در این خصوص بیان می کند : اموال غایب مفقود الاثر تقسیم نمی شود مگربعد از ثبوت فوت او یا انقضای مدتی که عادتاٌ چنین شخصی نمی ماند و در مورتاریخ غایب مفقود الاثر در ماده ۱۰۱۱ در این قانون چنین آمده :
غایب مفقود الاثر کسی است که از غیبت او مدت بالنسبه مدیدی گذشته  و از او هیچ خبری نباشد . و در مورد اینکه  شخصی مدتهای مدیدی غایب باشد قانون مدنی نیز در این خصوص تعیین تکلیف نموده است، چنانجه مطابق ماده ۱۰۲۰ این قانون در بند ۱ وقتی ده سال تمام از تاریخ آخرین خبری که از حیات غایب رسیده است، گذشته باشد . و بند ۲ : وقتی  یک نفر به عنوانی از عناوین جز قشون مسلح بوده و در زمان جنگ مفقود و سه سال تمام ازتاریخ انعقاد صلح بگذرد بدون اینکه خبری از او برسد. هر گاه جنگ منتهی به انعقاد صلح نشده باشد مدت مزبور پنجسال از تاریخ ختم محسوب می شود .
بند ۳ : در مورد سفرهای دریایی که شخص در حین سفر مفقود شده باشد قانون مدنی مشعر است: وقتی یک نفر حین سفر بحری در کشتی بوده که آن کشتی در آن سفر تلف شده است و سه سال از تاریخ تلف شدن کشتی گذشته باشد بون آنکه از مسافر خبری برسد ودر ماده ۱۰۲۱ قانون مدنی در مورد سفر های دریایی و چگونگی احتساب زمان مبداء چنین بیان نموده است : …………. که اگر با انقضای مدتهای ( یعنی سه سال تمام از تاریخ تلف شدن کشتی گذشته باشد ) که مبداء آن روز حرکت کشتی محسوب می شود، کشتی به مقصد نرسیده باشد و در صورت حرکت بدون مقصد  به بندری که از آن جا حرکت کرده برنگشته و از وجود آن به هیچ وجه خبری نباشد کشتی تلف شده محسوب می شود.
و این مدتها در بند الف ماده ۱۰۲۱ قانون مدنی عنوان شده:
الف- برای مسافرت در دریای خزر و داخل خلیج فارس ۱سال
ب- برای مسافرت در دریای عمان، اقیانوس هند، دریای سرخ و ردیای مدیترانه و دریای سیا و دریای آزوف ۲ سال
ج-برای مسافرت در سایر آنها ۳ سال
قانون مدنی برای سایر موارد مفقودی و مسافر در حین سفر هوایی نیز تعیین تکلیف نموده است.
و در ماده ۱۱۰۲۲ اشعار دارد: اگر کسی به غیر از موارد بالا که گفته شد (در ماده ۱۰۲۰)
دچار خطر مرگ کشته و مفقود شده و یا در هواپیما بوده و هواپیما مفقود شده باشد،‌ وقتی می توان حکم موت فرضی او را صادر نمود که ۵ سال از تاریخ دچار شدن به خاطر مرگ بگذرد بدون اینکه خبری از زنده بودن او رسیده باشد.
در مورد حکم موت فرضی:معمولاً اشخاصی که مدعی هستند که فردی مفقودالاثر است و برای دارایی وی بایستی تعیین تکلیف نماید بایستی از طریق محاکم حقوقی اقامه دعوایی نمایند و از محکمه درخواست صدور حکم موت فرض نمایند.
و ماده ۱۰۲۳ قانون مدنی تأیید کرده در مورد مواد ۱۰۲۰و۱۰۲۱و۱۰۲۲ دادگاه وقتی می تواند حکم موت فرضی غایب را صادر نماید که در یکی از روزنامه یا مجله های محلی و یکی از روزنامه های کثیرالانتشار تهران، اعلانی در سه دفعه متوالی که هر کدام از این اطلاعیه ها به فاصله یک ماده منتشر کرده و اشخاصی را که ممکن است از غایب خبری داشته باشند، دعوت نمایند که اگر خبر دارند به اطلاع دادگاه برسانند و هرگاه به مدت یکسال از تاریخ اولین آگهی اعلان بگذرد و زنده بودن فرد غایب ثابت نشود در این صورت دادگاه حکم مدت فرضی او را صادر می کند.
اگر در شرایطی افرادی در یک حادثه با هم تلف شوند فرض بر آن است که همه آنها در یک آن واحد مرده اند.(ماده ۱۰۲۴قانون مدنی) و در این خصوص در مورد وضعیت ارثیه آنها و چگونگی تقسیم بین وراث، قانون مدنی در ماده ۸۷۳ میگوید: اگر تاریخ مرگ اشخاصی که از یکدیگر ارث می برند مثلاً (پدرو پسر مرده باشند) مجهول باشد. و تقدم وتأخر هیچ یک از آنها معلوم نباشد (یعنی مشخص نشد که چه کسی زودتر نفس آخر را کشیده) اشخاص مزبور از یکدیگر ارث نمی برند مگر اینکه مرگ آنها سبب غرق شدن در دریا و آوار باشد (غرق یا هدم) که در این صورت از یکدیگر ارث می برند. و در ماده ۸۷۴ قانون مدنی صورت دیگری از اینگونه مرگها را چنین تعیین تکلیف کرده است اگر اشخاص که از یکدیگر ارث می برند بمیرند و تاریخ مرگ یکی از آنها معلوم و تاریخ مرگ دیگری (از جمعیت تقدم و تأخر) مجهول باشد فقط آن که تاریخ نوشتن مجهول است از آن دیگری می برد.

موانع ارث

موانع ارث یا موجب محرومیّت از همه ارث می‌شود یا از بعض آن.
موانع ارث در انحصار وراثت  عبارتند از :
1.    کفر: کافر از مسلمان ارث نمی‌برد، امّا مسلمان از کافر ارث می برد.
2.    قتل: کشتن عمدی کسی به ناحق - نه برای قصاص، دفاع یا حدّ و مانند آن - موجب محرومیّت قاتل ازارث است. به قول مشهور، در قتل خطایی، قاتل تنها از دیه پرداختی محروم است. در این که قتل شبه عمد مانند قتل خطایی است یا حکم قتل عمد را دارد، اختلاف است. قول نخست به ظاهر کلمات بیشتر فقها نسبت داده شده است.
3.    برده بودن: برده بودن مورّث یا وارث مانع ارث است، مگر آن که وارث، منحصر به برده باشد. در این صورت، برده - هر چند به طور قهری - از ترکه خریداری و آزاد می‌گردد و باقی مانده ترکه به او داده می‌شود.
4.    لعان: اگر مردی با همسرش برای نفی فرزند از خود، ملاعنه (--» لعان) کند، زن و شوهر از یکدیگر و نیز مرد از فرزند مورد لعان و بالعکس، ارث نمی‌برند.
5.    زنا: نه زنا زاده از پدر و مادر خود ارث می‌برد و نه پدر و مادر و نزدیکان آنان از وی.
6.    طبقه سابق (حجب ) : وجود هر طبقه پیشین از طبقات یاد شده، مانع ارث بردن طبقه بعدی است. همچنین در یک طبقه، آن که به میّت نزدیک تر است، مانع ارث بردن خویشاوند دورتر می‌شود. در فقه، از این نوع مانع به « حَجب حرمان » تعبیر شده است.
کاهش سهم وارث از مرتبه بالا به مرتبه پایین تر
گاهی به خاطر بروز مانعی، سهم وارث از حدّ اعلی به حدّ ادنی تنزّل می‌کند. به عنوان مثال، وجود فرزند، موجب کاهش سهم شوهر از نصف به یک چهارم و سهم زن از یک چهارم به یک هشتم می‌شود. فقها از این نوع مانع به « حَجب نقصان » تعبیر کرده‌اند.

آیا قتل مانع ارث می شود؟

ارث در لغت به معنی مال، دارائی شخص مرده را صاحب شدن، آنچه از مال مرده به بازماندگانش رسد، ترکه، متروکات باز مانده و وامانده می‌باشد.
 ارث در اصطلاح حقوق مدنی
ارث، به دارائی متوفی بعد از کسر واجبات مالی و دیون و ثلث، ارث می‌گویند.
معنای لغوی و اصطلاحی قتل
قتل در لغت به معنی کشتن و کشتار می‌باشد.
قتل در اصطلاح یعنی لطمه به حیات دیگری وارد ساختن خواه به واسطه عمل مادی و فیزیکی باشد و خواه به واسطه ترک فعل مانند اینکه مادری به طفل شیرخوار خود که تحت حضانت اوست شیر ندهد، تا او بمیرد و به هر حال باید قصد داشته باشد. در غیر اینصورت قتل غیر عمدی صدق می‌کند.
ماده 880 قانون مدنی
«قتل از موانع ارث است، بنابراین کسی که مورث خود را عمداً بکشد از ارث او ممنوع می‌شود اعم از اینکه قتل بالمباشره باشد یا با بالتسبیب و منفرداً باشد یا به شرکت دیگری.»
شرایط قتل مانع از ارث
1.    عمدی بودن قتل
منظور از عمد، داشتن علم و آگاهی از ارتکاب فعل به منظور رسیدن به نتیجه آنست انگیزه قتل تأثیری در مطلب ندارد؛ چنانچه اگر کسی فرزندش را به قصد تأدیب با وسیله‌ای بزند که عادتاً کشنده است و منجربه قتل وی شود، از ارث او ممنوع خواهد بود. همچنین اگر کسی مورث خود را که در بستر بیماری است و درد و رنج فراوانی می‌کشد، به منظور نجات از این درد و رنج (حتی به اصرار بیمار) او را بکشد، از ارث او محروم خواهد شد.
در قتل شبه عمد و خطاء محض قاتل از ارث ممنوع نخواهد بود. البته در مورد ارث بردن قاتل خطایی از مورث مقتول قول مشهور امامیه آنست که در این گونه قتل‌ها، قاتل از ترکه مقتول ارث می‌برد، ولی از دیه ناشی از قتل ارث نمی‌برد.
2.    قتل تسبیبی و مباشری
بر اساس ماده 880 قانون مدنی در مانعیت قتل عمدی به نحو عدوانی، فرقی بین قتل مباشری و تسبیبی نیست و آنگونه که از ظاهر روایات و دلایل وارده در باب قتل بر می‌آید، لفظ قاتل اعم از مباشر و مسبب است و چنانچه بتوان عرفاً بر شخص، قاتل اطلاق نمود و عمل قتل را به وی منسوب نمود، خواه وی مباشرتأ دست به قتل زده یا تسبیباً، قانوناً قاتل شناخته می‌شود. قتل عمدی که به طور مشترک انجام می‌گیرد نیز مانع ارث بردن وارث از مورث خود می‌باشد. از نظر مقنن تنها وقوع عمدی قتل، مانع از ارث است و چگونگی وقوع آن تأثیری در این مجازات ندارد.
3.    وقوع قتل از طرف وراث
در صورتی که وارث در دعوائی مورث خود را شدیداً مضروب نماید، ولی مورث در مسیر انتقال به بیمارستان تصادف نموده و این تصادف موجب مرگ او شود، چنین شخص از ارث محروم نیست.
در مورد قید «مورث خود» در ماده 880 قانون مدنی در خصوص  انحصار وراثت  باید گفت در صورتی که شخص به قتل مورث شخص دیگری اقدام نماید و آن دیگری، خود به نوعی مورث قاتل باشد در چنین فرضی، قاتل از ارث محروم نیست؛ برای مثال، هرگاه شخص به قتل پدر بزرگ خود اقدام کند و دارائی پدربزرگ پس از مرگش به تنها فرزندش که پدر قاتل است، انتقال یابد و پدر قاتل نیز پس از چندی فوت نماید، در این حالت، قاتل وارث دارائی به جای مانده از پدر خود خواهد بود؛ هر چند بخش عمده‌ای از دارائی به جا مانده از پدر، ترکه پدربزرگ باشد.
4.    نامشروع بودن قتل
از میان اقسام سه گانه قتل تنها قتلی مانع از ارث است که از روی عمد و ظالمانه (ناحق) واقع شود. به نظر می‌رسد مفاد ماده 880 قانون مدنی ایران مبنی بر محروم بودن قاتل عمدی از ارث مورث خود مورد اتفاق و قبول مذاهب مختلف اسلامی و جمیع مذاهب و فرق اسلامی، در مانع ارث بودن قتل عمدی به ناحق، اتفاق نظر دارند.
علت حرمان قاتل از ارث
علت و فلسفه محروم بودن قاتل از ارث مقتول ، نیز خیلی روشن است و آن را می توان به دو صورت زیر بیان کرد.
یکی اینکه شارع و قانونگذار خواسته است با قاتل مقابله و معامله به مثل کند. بدین نحو که قاتل احترام قانون حرمت قتل نفس را نقض کرده تا به مال مقتول دست یابد ،قانون هم به مقابله با او برخاسته او را از ارث مقتول محروم و از رسیدن به مقصد نامشروعش بازداشته است.
دوم- سیاست جزائی اقتضاء می کند که شارع و قانونگذار به منظور جلوگیری از قتل و برای حفظ جان مورث که به خاطر طمع و ارث نسبت به مال او در معرض خطر قرار گرفته یا محروم شناختن چنین وارثی انگیزه و علت ارتکاب قتل را از بین ببرد تا جان او محفوظ بماند و واضح است که از بین بردن علت بهترین وسیله برای از بین بردن معلول است.
شرایط قتل عمدی غیرمانع ارث
درموارد ذیل قتل عمدی مانع ارث بردن از مورث مقتول نمی شود.
1.قتل عمدی به حق وبه حکم قانون
درصورتی که قتل عمدی مورث به حکم قانون یا برای دفاع باشد ، قاتل ممنوع از ارث نخواهد شد . مثل سربازی که درمیدان جنگ مورث خود را که درصف دشمن است به قتل برساند.
2.    ارتکاب قتل درمقام دفاع:
ارتکاب عملی برحسب ضرورت ، ازطرف شخص دربرابریک حمله نامشروع وبه منظورنجات خود یا دیگری تعریفی است که از دفاع مشروع می شود . درماده 881 قانون مدنی آمده ، درصورتی که قتل عمدی مورث برای دفاع باشد ممنوعیتی برای ارث بری ایجاد نمی کند. این رفع ممنوعیت از ارث بری هم برای وقتی است که قتل مورث برای دفاع ازنفس ، مال یا آبروی خویش باشد وهم برای دفاع ازنفس ، عرض ، ناموس ومال دیگری .
طرح یک سوال: آیا دفاع درمقابل تصرفات مجریان قانون نیز رافع ممنوعیت ارث بری است ؟
پاسخ :
-مقاومت دربرابر قوای تأمینی وانتظامی درمواقعی که مشغول انجام وظیفه خودباشند دفاع محسوب نمی شود.
- ولی اگر مثلا" ، پدری بخواهد بدون داشتن حکمی از مقام قضایی ، واردمنزل پسرخود شده واموال وی را بدون اجازه واختیارقانونی ضبط نماید چون این عمل وی ، تجاوز از اختیارات قانونی است ، پسر می تواندمانع این کارشود وچنانچه بارعایت مقررات به دفاع از مال خویش بپردازد وپدر به قتل برسد ، عمل وی قانونا" دفاع مشروع به شمار می آید ، درنتیجه ، از ارث پدر ممنوع نمی گردد.
3-  قتل درفراش:
هرگاه مردهمسرخودرا درحال زنا با مرد اجنبی مشاهده کندوعلم به تمکین زن داشته باشد ، می تواند درهمان حال ، آنان را به قتل برساند . نظربه اینکه مرد درصدد دفاع ازناموس برآمده ودفاع وی مشروع قلمداد می گردد، بنابراین از ممنوعیت از ارث بری معاف می باشد.

زن و شوهر در چه شرایطی از یکدیگر ارث می برند؟

یکی از آثار حقوقی عقد ازدواج دائم، ارث بردن مرد و زن از یکدیگر بعد از فوت یکی از آنهاست که مبنای این توارث در قرآن مجید آمده و قانون مدنی نیز به جزئیات و نحوه ارث بری و تفاوت های مقدار ارث مرد و زن پرداخته است.
یکی از شرایط لازم برای این که زن و شوهر وارث هم بشوند عقد نکاح دائم است، یعنی در ازدواج موقت توارث بین زوجین برقرار نمی شود و شرط بعدی برای ارث بردن زن و مرد از یکدیگر این است که در زمان فوت، زن و مرد در عقد هم باشند و رابطه زوجیت موجود باشد. البته در این مورد یک استثناء وجود دارد و آن طلاق رجعی است که در ایام عده طلاق رجعی زن و شوهر از هم ارث می برند؛ زیرا در حکم زن و شوهر هستند و هنوز رابطه زناشویی به طور کامل قطع نشده و با پشیمانی شوهر از طلاق در ایام عده قرارداد ازدواج (عقد ازدواج) به قوت خود باقی است و مانند آن است که طلاقی اتفاق نیفتاده است به همین علت مرد در ایام عده طلاق رجعی مکلف خواهد بود همسر را در منزل خود بپذیرد و نفقه او را بپردازد. در صورتی که مردی در حال بیماری اقدام به انعقاد عقد با زنی کند و به دلیل همان بیماری و قبل از ازدواج با زن فوت نماید زن از او ارث نخواهد برد. همانطور که گفته شد شرط ارث بردن زن و مرد از یکدیگر وجود رابطه زوجیت و عقد نکاح در هنگام فوت بین آن دو است. وقوع هر نوع طلاقی بین زن و شوهر - به غیر از طلاق رجعی - باعث می شود آنها از ارث بردن از یکدیگر محروم شوند الا در طلاق رجعی که در ایام عده، زن و مرد از هم ارث می برند با وجود این، ماده 944 قانون مدنی می گوید «اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد، زوجه از او ارث می برد اگر چه طلاق بائن باشد، مشروط بر این زن شوهر نکرده باشد.» بنابراین قانونگذار این استثناء را نیز به نفع زن در نظر گرفته است که چانچه شوهر در حال بیماری زن خود را طلاق دهد و بر اثر همان بیماری ظرف یک سال فوت نماید و زن نیز بعد از طلاق با دیگری ازدواج نکرده باشد از ارث همسر سابق خود بهره مند می شود، هرچند که طلاق بائن بوده و رابطه زناشویی کاملاً قطع شده باشد. میزان سهم الارث زن و شوهر: در میزان سهم الارث زن و شوهر تفاوت هایی وجود دارد و همچنین وجود یا عدم وجود فرزندان در میزان سهم الارث زن و مرد تاثیر دارد و چنانچه مرد دارای همسران متعدد باشد نیز در میزان سهم الارث زن یا زنان، تغییراتی ایجاد می شود. این تغییرات عبارتند از: 1- چنانچه زن فوت کند و دارای فرزند یا فرزندانی نباشد، شوهر نصف اموال زن را به ارث می برد و اگر زن وارث دیگری مانند پدر و مادر نداشته باشد نیز بقیه اموال زن برای شوهر خواهد بود ولی اگر زن فوت کند و دارای اولاد و یا اولادِ اولاد باشد (زیرا اولادِ اولاد نیز در صورت نبود اولیاء خود جانشین آنها محسوب شده و مانند آنها ارث می برد) شوهر یک چهارم اموال زن را به ارث می برد. 2- در صورتی که شوهر فوت کند و اولاد نداشته باشد زن یک چهارم اموال شوهر را به ارث می برد ولی اگر شوهر دارای اولاد یا اولادِ اولاد باشد زن یک هشتم اموال شوهر را به ارث می برد و چنانچه زن بعد از فوت همسر خود و قبل از تقسیم ارث فوت کند، سهم الارث زن به وارثان وی تعلق خواهد گرفت. 3- چنانچه مرد دارای دو یا چند همسر باشد، سهم الارث زن یعنی یک هشتم بین همسران به طور مساوی تقسیم خواهد شد. البته در صورتی که همسران در عقد دائمی باشند و در هنگام فوت مرد نیز رابطه زوجیت و عقد دائم برقرار بوده باشد. 4- در ماده 946 اصلاحی مصوب 1387 قانون مدنی در خصوص  انحصار وراثت  آمده است؛ زوج از تمام اموال زوجه ارث می برد و زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می برد. در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد، سهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق است. 5- در ماده 948 قانون فوق نیز که پس از حذف ماده 947 تصویب شده است آمده؛ هرگاه ورثه از اداء قیمت امتناع کنند، زن می تواند حق خود را از عین اموال استیفاء کند 

زمان تملک ارثیه توسط وارثان

زمان متزلزل و مستقر مالکیت وارثان:
به محض فوت، ترکه وارد در ملکیت ورثه می‌‌شود، ولی این مالکیت متزلزل است و پس از ادای دیون و حقوقی که برتر است و همچنین اخراج مورد وصیت، مستقر خواهد شد.
ماده 868 قانون مدنی مقرر می‌دارد:
مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی مستقر نمی‌شود، مگر پس از ادای دیونی که بر ترکه میت تعلق گرفته است. بنابراین می‌توان گفت منظور قانونگذار از بیان استقرار مالکیت وارث یا وارثان نسبت به ترکه، مالکیت قطعی هر وارث نسبت به سهم قانونی خود از ترکه به نسبت دارایی خویش است.وی مقصود از تصفیه ترکه را تعیین دیون و حقوق بر عهده متوفی و پرداخت آنها و خارج کردن مورد وصیت از ماترک می‌داند و ادامه می‌دهد، وصی و هر یک از ورثه می‌توانند از دادگاه به صورت کتبی تصفیه ترکه و انحصار وراثت  را بخواهند و هرگاه بعضی از ورثه قبول کرده باشند، سایر ورثه نمی‌توانند تصفیه ترکه را بخواهند.
شرایط تصفیه ترکه :
پس از تعیین حقوق و دیون متوفی و پرداخت آن و اخراج مورد وصیت، اگر از ترکه چیزی باقی بماند‌، باقیمانده ترکه به‌ ورثه داده می‌شود. مدیر تصفیه باید مطالبات متوفی را وصول و از خراب ‌و ضایع‌شدن اموالی که در معرض خرابی و تضییع است، جلوگیری ‌کندو آنها را به فروش برساند، در نگهداری اموال مواظبت کند و تعمیرات ضروری اموال غیرمنقول را انجام دهد، از تعطیل کارخانه یا تجارتخانه متوفی در صورتی که دایر باشد، جلوگیری کند، درآمد ترکه و محصول را جمع‌آوری و نظر به مقتضیات انبار کند یا به فروش برساند، مواد اولیه را که برای دایر ماندن بنگاه‌ صنعتی و بازرگانی متوفی لازم است تحصیل یا تجدید کند. بعد از تحریر ترکه، مدیر تصفیه وقتی را برای رسیدگی‌ تعیین و به ورثه و بستانکاران و اشخاص ذی‌نفعی که خود را معرفی‌ کرده‌اند، تعیین می‌کند و اطلاع می‌دهد که در وقت معین حاضر شوند.
فروش اموال متوفی توسط مدیر تصفیه باید به طریق ‌مزایده باشد، مگر اموالی که دارای نرخ معینی است یا تمام اشخاص‌ ذی‌نفع در قیمت آن موافق باشند. ترتیب مزایده در آیین‌نامه وزارت‌دادگستری معین می‌شود. وکیل پایه یک دادگستری ادامه می‌دهد: معاملات پیش از استقرار مالکیت وراثان به ترکه به‌جامانده از متوفی حقوق و دیونی تعلق می‌گیرد که با پرداخت این حقوق و دیون می‌توان مالکیت ورثه را نسبت به ترکه به رسمیت شناخت و تا قبل از آنکه ترکه دارای شخصیت حقوقی است، این حقوق و دیون به وارثان تعلق نمی‌گیرد، بلکه به ترکه تعلق دارد ورثه ملزم نیستند غیر از ترکه چیزی به بستانکاران بدهند‌. پرداخت این حق و حقوق نیز باید با رعایت سلسله مراتب پرداختی باشد که قانونگذار مشخص کرده است و سپس از ترکه چنانچه چیزی باقی بماند‌، ورثه می‌توانند آن را بین خود تقسیم کنند، در این میان احتمال دارد وراث نسبت به تمام یا بخشی از ترکه اقدام به انجام معاملاتی کنند و در مقابل، طلبکاران دست به اقداماتی از قبیل طرح دعوی ابطال معامله بزنند. در چنین مواردی ورثه مخیرند دیون متوفی را از محل ترکه یا اموال شخصی خود پرداخت کنند. در حالت اخیر جلوی ابطال معامله گرفته و در صورت عدم پرداخت، سرنوشت عقد به دست طلبکاران سپرده می‌شود.وی در مورد تکلیف بدهی‌های متوفی بعد از مرگ نیز با اشاره به ماده 248 قانون امور حسبی می‌افزاید: در صورتی که ورثه، ترکه را قبول کنند، هر یک مسئول تمامی ‌دیون متوفی به نسبت سهم خود خواهند بود.

مدارک لازم جهت اخذ گواهی انحصار وراثت

1.استشهادیه محلی:
که نمونه فرم آن را برحسب آنکه ورثه طبقه اول ودوم باشند میبایست از دادگاه اخذ گردد و سپس چند نفر از شهود که میتواند اقوام وآشنایان باشد به دفترخانه اسناد  رسمی  ببریدوگواهی بدهند که ورثه متوفی چه کسانی هستند
2.اظهارنامه مالیاتی :
به اداره مالیات محل اقامت متوفی مراجعت نمایید وبا اخذ فرم اظهارنامه ،لیست اموال متوفی  راتعین و معرفی نمایید
3.گواهی فوت
4.فتوکپی شناسنامه ورثه ومتوفی
5:کپی عقدنامه وسندنکاحیه
نکته1:هریک از ورثه به تنهایی و بدون همکاری سایر ورثه، شخصا میتوانند، از شورای حل اختلاف تقاضای صدور گواهی انحصار وراثت  را نمایند
نکته 2:در صورتی که سایر ورثه همکاری ننمایند و مدارک لازمه فوق را در اختیار شما قرار ندهند ،میتوانید از شورای حل اختلاف بخواهید مدارک فوق را استعلام نمایند
نکته 3: به دو صورت صادر می شود ، 1- زیر سه میلیون تومان 2- بالای سه میلیون تومان
که زیر سه میلیون تومان به مدت یک هفته که در گواهی حصر وراثت  نیاز به یک هفته زمان جهت صدور آن می باشد و بالای سه میلیون تومان  با توجه به اینکه می بایست آگهی گردد چند ماه زمان می برد تا صادر گردد.