دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود

دانستنیها

در این وبلاگ مقالات و خبرهای مفید قرار داده میشود

طلاق خلع - طلاق مبارات - احکام متفرقه طلاق

طلاق خلع

 طلاق زنى را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به او مى‏بخشد که طلاقش دهد طلاق خلع گویند.
 در صورت طلاق مرد ، اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد مى‏گوید: "زوجتى فاطمة خالعتها على ما بذلت هى طالق" یعنى زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
 اگر زنى کسى را وکیل کند که مهر او را به شوهرش ببخشد و شوهر،همان کس را وکیل کند که زن را طلاق دهد، چنانچه اسم شوهر محمد و اسم زن فاطمه باشد وکیل صیغه را این طور مى‏خواند: "عن موکلتى فاطمة بذلت مهرها لموکلى محمد لیخلعها علیه" پس از آن بدون فاصله مى‏گوید: "زوجة موکلى خالعتها على ما بذلت هى طالق" و اگر زنى کسى را وکیل کند که غیر از مهر چیز دیگرى را به شوهر ببخشد که او را طلاق دهد وکیل به جاى کلمه " مهرها" آن چیز را بگوید، مثلا اگر صد تومان داده باید بگوید: "بذلت ماة تومان".
طلاق مبارات
 اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد که او را طلاق دهد، آن طلاق را مبارات گویند.
 اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: "بارات زوجتى فاطمة على مهرها فهى طالق" یعنى مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رها است، و اگر دیگرى را وکیل کند، وکیل باید بگوید: "بارات زوجة موکلى فاطمة على
احکام متفرقه طلاق
 اگر با زن نامحرمى به گمان این که عیال خود او است نزدیکى کند، چه زن بداند که او شوهرش نیست‏یا گمان کند که شوهرش مى‏باشد باید عده نگهدارد.
 اگر با زنى که مى‏داند عیالش نیست، زنا کند، چنانچه زن نداند که آن مرد شوهر او نیست، بنابر احتیاط واجب باید عده نگهدارد.
 اگر مرد، زنى را گول بزند که از شوهر طلاق بگیرد و زن او شود، طلاق و عقد آن صحیح است، ولى هر دو معصیت بزرگى کرده‏اند
 هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط کند که اگر شوهر مسافرت نماید، یا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد، اختیار طلاق با او باشد، این شرط باطل است، ولى چنانچه شرط کند که اگر مرد مسافرت کند، یا مثلا تا شش ماه خرجى ندهد، از طرف او براى طلاق خود وکیل باشد، چنانچه پس از مسافرت مرد یا خرجى ندادن شش ماه، خود را طلاق دهد صحیح است.
 زنى که شوهرش گم شده، اگر بخواهد به دیگرى شوهر کند باید نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نماید.
 پدر و جد پدرى دیوانه اگر مصلحت باشد، مى‏توانند زن او را طلاق بدهند.
 اگر پدر و جد پدرى براى طفل خود زنى را صیغه کند، اگرچه مقدارى از زمان تکلیف بچه جزء مدت صیغه باشد، مثلا براى پسر چهارده ساله خودش زنى را دو ساله صیغه کند چنانچه صلاح بچه باشد، مى‏تواند مدت آن زن را ببخشد ولى زن دایمى او را نمى‏تواند طلاق دهد.
 اگر از روى علاماتى که در شرع معین شده، مرد دو نفر را عادل بداند و زن خود را پیش آنان طلاق دهد، دیگرى که آنان را عادل نمى‏داند بنابر احتیاط واجب، نباید آن زن را براى خود یا براى کس دیگر عقد کند.
 اگر کسى زن خود را بدون این که او بفهمد طلاق دهد، چنانچه مخارج او را مثل وقتى که زنش بوده بدهد و مثلا بعد از یک سال بگوید: یک سال پیش تو را طلاق دادم و شرعا هم ثابت کند، مى‏تواند چیزهایى را که در آن مدت براى زن تهیه نموده و او مصرف نکرده است از او پس بگیرد ولى چیزهایى را که مصرف کرده نمى‏تواند از او مطالبه نماید.