طلاق بائن آن است که بعد از طلاق مرد
حق ندارد به زن خود رجوع کند یعنى بدون عقد او را به زنى قبول نماید و آن
بر پنج قسم است: اول: طلاق زنى که نه سالش تمام نشده باشد. دوم: طلاق زنى
که یائسه باشد. یعنى اگر سیده است بیشتراز شصتسال و اگر سیده نیست بیشتر
از پنجاه سال داشته باشد. سوم: طلاق زنى که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکى
نکرده باشد. چهارم: طلاق زنى که او را سه دفعه طلاق دادهاند. پنجم: طلاق
خلع و مبارات، و احکام اینها بعدا گفته خواهد شد. و غیر اینها طلاق رجعى
است، که بعد از طلاق تا وقتى زن در عده است مرد مىتواند به او رجوع نماید.
کسى
که زنش را طلاق رجعى داده، حرام است او را از خانهاى که موقع طلاق در آن
خانه بوده بیرون کند، ولى در بعضى از مواقع در کتابهاى مفصل گفته شده،
بیرون کردن او اشکال ندارد، و نیز حرام است زن براى کارهاى غیر لازم از آن
خانه بیرون رود.
در طلاق رجعى مرد به دو قسم مىتواند به زن
خود رجوع کند : اول: حرفى بزند که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود
قرار داده است. دوم: کارى کند که از آن بفهمد رجوع کرده است.
براى رجوع کردن لازم نیست مرد شاهد بگیرد، یا به زن خبر دهد، بلکه اگر بدون این که کسى بفهمد بگوید: به زنم رجوع کردم، صحیح است.
مردى که زن خود را طلاق رجعى داده اگر مالى از او بگیرد و با او صلح کند که دیگر به او رجوع نکند حق رجوع از بین نمى رود.
اگر
زنى را دوبار طلاق دهد و به او رجوع کند، یا دو بار او را طلاق دهد و بعد
از هر طلاق عقدش کند، بعد از طلاق سوم، آن زن بر او حرام است، ولى اگربعد
از طلاق سوم به دیگرى شوهر کند، با چهار شرط به شوهر اول حلال مىشود، یعنى
مىتواند آن زن را دوباره عقد نماید: اول: آنکه عقد شوهر دوم همیشگى باشد و
اگرمثلا یک ماهه یا یک ساله او را صیغه کند، بعد از آن که از او جدا شد،
شوهر اول نمىتواند او را عقد کند. دوم: شوهر دوم بالغ باشد و با او نزدیکى
و دخول کند، و بنابر احتیاط واجب باید انزال شود. سوم: شوهر دوم طلاقش دهد
یا بمیرد. چهارم: عده طلاق یا عده وفات شوهر دوم تمام شود.
جمعه 3 دیماه سال 1395 ساعت 08:19 ب.ظ